به نام خالق دخترکم .الان مثل برگ گل خوابیدی .و من دلم میخواست در این لحظه درونیاتم را با تو در میان گذارم .البته درونیات خوبم... دخترم در چند سالگیت ارباب میاید .کی میشود که فریاد شادی و شور در کوچه های خسته بپیچد .همه اهل محل غنج در دلهایشان بیفتد .حسودان کور شوند و ما در صورت هایشان فریاد شوق و مستی بزنیم و آنها لال شوند .کی برادر با برادر آشتی میکند .کی اسمان پر از سرود پرندگان و همخوانی فرشتگان میشود.فرزندم کی تو را با لباس سفید عروس با سنت واقعی رسول خدا به خانه بخت می فرستم .کی بهای خنده و رضایت فقیر بالا میرود .کی مسجدها پایگاه دوباره حکومت ها وضروری ترین جای جهان میشود .میگویند صدای اذان از سراسر دنیا قطع نمیشود کی صدای نماز ،عدال...