برای جانانم
سلام دختر ناز و قشنگم.
بهترین هدیه خدا دوستت دارم.
نمیدونم چرا همش روزهای نزدیک تولدت یاد وبلاگ می افتم. نوشتن برای تو خیلی خوبه.
مشغله ها گاهی ادم رو از لذت ها دور میکنن و فراموش میکنی که جای دنج گیر بیاری و چایت رو بنوشی و غرق در لذت بشی. کی فکرش رو میکرد یه روز کرونا کل دنیا رو بگیره و حتی مسافرت های پی در پی و اعصاب خورد کن پدرت و دورهمی های اجباری بشن ارزو.
چند روز پیش با کلی ترس و دعا و نذر و نیاز یه سر رفتیم مشهد. بعد دوسااااال. دیگه داشتم دیوونه میشدم. من حرم لازم بودم. حتی اگر حرم رفتن گناه بود. من بازم برای امید به زندگی باید میرفتم حرم. چند ماه پیش بابایی برای تولدم یه جفت کبوتر سفید خرید. اسمشون رو گذاشتی حنا و طلا. ابتدای ورد به حرم رهاشون کردم به امید اینکه بعد از مرگ خداوند روحم رو در حرم ازاد کنه. و تا قیامت اونجا بمونم. راستی تو حرم برنامه کبوترانه داشتند برای بچه ها. تو اونحا شعر خوندی. واقعا خوشحال شدم. تو بی نظیری دخترم. امیدوارم بتونم عروسیتو ببینم. ولی اگر نبودم بدون که تو همیشه میوه دل من بودی و با عشقت زندگی من معنا پیدا میکرد. خونه جدیدمون رو خیلی دوست دارم. ویو به سمت باغ. صدای پرنده ها اول صبح برای من بهشت ساخته. حوزه رو غیر حضوری کردم و دست و پا شکسته دارم درس میخونم. کاش سال بعد که دارم برات مینویسم یه خواهر یا برادر کوچواو داشته باشی. همون که مدام ازم میخواهی. 😍😍😍😍😍😍😘😘😘😘😘
مامان همیشه عاشقته ❤️❤️❤️
ببخشید که زیاد نمینویسم ماه رمضونه و ادم کم جون میشه